دلم واسه اون پرنده های سفید تنگ شده !!


چقدر دلم واسه پرنده های مهاجر تنگ شده . پارسال این موقع تمام کارون سفید بود از پرنده . اما امسال متأسفانه با اینکه پاییز داره تموم می شه بجز چندتایی پرنده ، هیچ خبری ازشون نیست .

امسال بدتر از هرسال بود. ماه سوم پاییز هم گذشت ؛اما هنوز هوا سرد نشده. تازه فقط یه بار هم بارون اومده.

کارون چقدر زشت شده . همیشه این موقع سال پر از آب بود اما حالا  آب رودخونه اونقدررررر کم شده که 100 تا جزیره ی خاکی سر از آب بیرون آوردن.



خدا جونم !!!  کاش دلت واسمون بسوزه و کاری کنی که آسمون دل تنگ بشه و گریه کنه .

شاید اینجوری دل ما هم کمی خالی بشه  و شاید دوباره اون پرنده های سفید دوباره مهمون شهرمون بشن.



کلامی از دکتر شریعتی


ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛

به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
" قولوا لا اله الا الله تفلحوا"
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلاً ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلاً
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
«
نماز نخوان » ، « روزه نگیر »‌ ، « حج نکن » ، و …. بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »
 
نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
"
فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما"
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،
ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلاً تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلاً تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛


برای اینکه تو نمی فهمی که چیست   !


خدایا شکرت بابت آدمای حسودی که سر راهمون قرار دادی.



 

خدایا این حسودی چه حسیه که در وجود آدما گذاشتی؟؟ نمی دونم من تازگیا اینقدر حساس شدم به آدم های دوروبرم یا مردم اینقدر بد شدن.

این روزا سعی کردم تمام اون چیزایی که ناراحتم می کنن رو دور بریزم و ازشون دل بکنم و به یه سری کارای عقب افتاده و کارایی که نسبت بهشون بی تفاوت بودم رو بیارم.

کاش می تونستم از محیط کارم و این همکار حسودم هم فرار کنم . البته اینم بگم رفتار این همکارم فقط با من اینجوری نیست . ذاتاً ادم حسودیه و نسبت به همه همینطوریه.

نمی دونم شایدم حسود نیست و فقط قصد خوب نشون دادن خودشو داره و می خواد جایگاه خودشو بالا ببره .آخه من خیلی سعی کردم کشف کنم که به چه چیزایی در دیگران حساسیت داره و به چیا حسودی می کنه ! و متوجه شدم بیشتر از اونی که بخواد به موقعیت دیگران و خراب کردن اونا فکر کنه ، سعی داره خودش رو به هر  طریقی بالا بکشونه !!

 امروز خیلی به این مسأله فکر کردم. و حالا به این نتیجه رسیدم که  نباید از همچین آدمایی فرار کنم.  باید بی تفاوت بهشون وایسم و به کارم ادامه بدم. جوری که خودشون خسته شن و کوتاه بیان.

 اگه بخوام خوشبینانه به این قضیه نگاه کنم آدمای حسود می تونن نعمت بزرگی واسه پیشرفت آدم باشن.

خودمو دلداری می دم که چه خوب اگه کسی هست که به من حسودی می کنه!! این یعنی اینکه من یه چیزی دارم که از نظر اون سر ترش هستم. یه چیزی که آرامششو سلب کرده و اصلاً من اینجوری می تونم نقاط قوت خودمو بهتر بشناسم و شاید استعدادهای که تا حالا در من بوده و من نسبت بهشون بی تفاوت بودم رو کشف کنم.

 

آآآآآرررررررره !!! من نباید جلوی همچین آدمایی کم بیارم. هرچند تحملش خیلی سخته اما شدنیه. تمرینی واسه صبر و تحمل خودمم می شه. اصلاً باید به آدمای حسود به یه چشم دیگه نگاه کنم و سعی کنم اینو درک کنم که شاید اونا در ظاهر و به خیال خودشون می تونن منو اذیت کنن اما اگه من زرنگ باشم می تونم ازشون به نفع خودم استفاده کنم.

پس نه فقط من ، همه اونایی که همچین حسی دارن ، نباید از وجود آدمای حسود دورو برشون ناراحت باشن !! تازه باید به خودشون بابت داشتن چیزهای ارزشمندی که درونشون هست و باعث بر انگیخته شدن این حس در دیگران شده افتخار هم کنن. و با کمی صبر و حوصله از پس همچین آدمایی بر بیان.

و یادمون نره آدمای حسودی که با کوچیک کردن دیگران سعی در بالا بردن خوشون دارن، فقط  دارن خودشون رو در نگاه دیگران تحقیر می کنن.


خدایا شکرت بابت آدمای حسودی که سر راهمون قرار دادی.