چه سخت است ...

و چه سخت است وقتی هنوز لبریز دوست داشتن باشی؛

وقتی نباید دوست داشته باشی و داری!

و چه سخت است فراموش نکردن؛ 

و چه سخت است پر از احساس باشی برای پنهان کردن؛

و پر از اشک باشی برای نریختن؛

و پر از حرف باشی برای انباشتن.

و چه سخت است فرو رفتن در دریای سکوت؛

و ته نشین شدن در اندوه و غم.

و چه سخت است خاموش بودن در روشنای روز؛

و بیداری در امتداد سیاهی! 

و چـــه سخت تر، گذشتن از آنی که از آنِ دیگری ست؛ دیگر

و چه احمقانه، شیرین است اصرار بر دوست داشتنِ تنها حادثه زندگیت؛

که در زمستان جوانه زد؛

و در بهار پژمرد.! 

و چــــــه ســــخت است تحمل کردن در اوج ناتوانی!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد